امروز داشتم فکر می کردم که اگر "ناز خاتون" یا "قیصر" را بندازم تو لباسشویی و بعد لباس شویی را روشن کنم چی می شه؟بعد فکر کردم اگر هردوشان را با هم بندازم چی میشه ؟بعد یکهو مثل برق گرفته ها سرم را تکان دادم تا به ادامه اش فکر نکنم .چون علاوه بر این که "قیصر" ممکن است تو اون وضعیت حمله کنه به" ناز خاتون" ، احتمال بیشتر این است که خیلی زودتر هر دویشان لت و پار بشن و همه جا رو خون و کثافت برداره.....
وای عجب فکرهای سادیستی به مخ آدم می زنه؟...امیدوارم به مخ همه بزنه .وگرنه معنی اش این میشه که من یه دیوونه ی سادیستیک ام .
خدا مرگم بده یادم رفت بگم نازخاتون اسم گربه مونه و قیصر اسم سگم.
من اگه جای تو بودم, تو پایان مطلبم, از خدا شفا میخواستم, نه مرگ.
ReplyDeleteالبته واقف هستید که آن اصطلاحی بیش نیست وگرنه در این دور و زمونه و صفا و عشق و گلاب مرگ به چه کار آدم می آید
ReplyDeleteخداوند همه ی مریض های اسلام را شفا بدهد
دیروز یادم رفت نظر بدم الان اومدم نظر بدم
ReplyDelete.
.
.
دادم دیگه